فاطمه جون زندگی مامان وباباش

با یاد ونام خدای بزرگ ومهربون..... من فاطمه هستم در تاریخ1393/09/01ساعت 18:40بایک سفینه کوچولودربیمارستان کسری کرج فرود اومدم و خونه عشق مامان وبابام رو گرمتر وروشنتر کردم.من ثمره عشق مامان پروانه و بابا محسن که درتاریخ1392/04/03پابه کلبه عشقشون گذاشتن هستم.ومامانم خاطرات شیرین کودکی ولحظات جذاب وبانمک طفولیتم روتا زمانیکه خودم بتونم بنویسم برام ثبت میکنه.به امید اون روز.   فاطمه ی مامان اینجا فقط نیم ساعت که پا تواین دنیای بزرگ گذاشتی خوووووووووووووووووووووووووش اووووووووووووووووووووومدی عزیز دلم   ...